بخشی از وصیتنامه شهید رضا(نیما)سرمد
برادرم : راه انبیاء و اولیاء را پیشه خود قرار ده و سرسختانه از ولایت فقیه و روحانیت اصیل حمایت کن ، سخنان گوهر بار رهبر را مو به مو اجراء کن و از خدا بخواه فرج آقا امام زمان (عج) را برساند و برای فرجش کوشش کن . نماز شب را بپا دار ، خود را به خدا نزدیکتر کن دعاها را زیاد بخوان و در مراسم های دعا شرکت کن که ما هر چه داریم از همین دعاها داریم .
وصی خود پدرم را قرار می دهم و مقداری پول در بانک دارم که برای کفن و دفنم خرج کنید و بقیه را به حساب امام بگذارید .

فرازهای پایانی وصیت نامه شهید:
شما ای مومنان عالم و ای یاران مستضعفان جهان و ای وارثان حسینی ...باید برای پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی با رهبری ولایت فقیه جامعه عمل بپوشید و برای آبادانی این باغچه پژمرده با نهایت بکوشید ...
التماس دعا
رضا (نیما) سرمد1361/11/4

نیما سفید چهره و مو بور ، همیشه با نشاط و خوشرو با تقوا و بسیار با اخلاص بود .
او با وجود جراحت های شدید که باعث آسیب دیدن پا و تخلیه چشم راست در سال ۶۰ در منطقه گیلانغرب شد در خدمت به اسلام و انقلاب کوشا بود . او آماده تر از خیلی هایی که جسم شان سالم بود می نمود او برای رفتن بیتاب بود و برای شهادت لحظه شماری میکرد و سرانجام در تاریخ  ٢٩ /۱٣۶٢/٧ در عملیات والفجر۴ در منطقه مریوان ( پنجوین عراق ) به آرزوی دیرینه اش رسید  .

قسمتی از مقاله شهید:
خیلی از عاشق ها رفته اند، خیلی ها هم منتظرند .شبها در پایگاه برای نماز شب جا نیست هر کسی توی حال خودش با دیده گریان و دلی پر خون صاحبشان را طلب می کنند همه با قلبی آکنده از عشق به لقاءا... سر به سجده و منتظر شب حمله و رسیدن به معشوق خود هستند.  

خاطره
شهید نیما بدليل ذوق سرشار و علاقه فراوان ميتوانست هر كار فني را انجام دهد قبل ازپيروزي انقلاب شكوهمند ج.ا.ايران نيماو حسين موسويان و من با خريد وسايلي چون دلر ، سنگ چرخ و... آن هم براي اينكه بيشتر باهم باشيم و هم پوششي باشد كارگاهي كوچك در باغ كنار منرلشان راه اندازي كرديم و صندلي شيكي را توليد مي كرديم اين فضا اين امكان را فراهم مي كرد تا برنامه ريزي هاي لازم جهت انجام برخي امور خاص را پيدا كنيم .از جمله برخي اموزش هاي خاص نظامي و...
راستي آنروزها چقدر صداقت ، ايثار،شجاعت و... قابل لمس بود اما امروز اين خصوصيات را حتي در موزه ها هم نمي توان يافت. هيچكس فكر نمي كرد كه به دوستش مي شود دروغ كفت يا بهتر بگويم انگاراصلا كسي دروغ بلد نبود اما امروز اگر كسي دروغ نگويد و فردي صادق باشد او را عقب افتاده و ... مي خوانند.
حاج علیرضا بیژن زاد